گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شدو برمی گشت !
پرسیدند :
چه می کنی ؟
پاسخ داد :
...در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ...
گفتند :
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
گفت :
شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :
هر آنچه از من بر می آمد !!!!!
نظرات شما عزیزان:
مریم 
ساعت20:51---2 بهمن 1391
سلام دوست عزیز
جالب بود
به وب منم سری بزن دوست داشتی نظر بده
منتظرم
مریم 
ساعت20:51---2 بهمن 1391
سلام دوست عزیز
جالب بود
به وب منم سری بزن دوست داشتی نظر بده
منتظرم