|
جمعه 7 مهر 1391برچسب:, :: 1:6 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
رد پای اشکهایم را بگیر تا بدانی خانه ی عشق کجاست... بیشتر از آنکه تصور کنی خجالت دیدم و بیشتر ازآنکه باور کنی قلبم را شکسته اند.... اما تو نه قلبم را شکستی و نه خیانت کردی. تو جگرم آتش زدی،زبانم می گوید: به امید روزی که روزگارت سیاهتر از پر کلاغ تیره تر،از غروب و غمگین تر از دام جدائی باشد. اما دلم می گوید: به امید روزی که آشیانت بالاتر از آشیان عقاب ،چشم انداز نگاهت زیبا تر از بهشت،برلبانت لبخند و صد هزار پری کنیزت باشد. نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |