|
جمعه 7 مهر 1391برچسب:, :: 2:51 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
روزگاری ما هم ای گل چون تو یاری داشتیم این چنین رسوا نبودیم اعتباری داشتیم ما که اکنون این چنین از چشم افتاده ایم روزگاری سر در آغوش نگاری داشتیم نبودی بی تو پنهان گریه کردم تو را دیدم و خندان گریه کردم برای اینکه اشکم را نبینی نشستم زیر باران گریه کردم رفتی و ندیدی که محشر کردم با اشک تمام کوچه را تر کردم وقتی که شکست بغض تنهای من وابستگی ام را به تو باور کردم
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |