|
پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 5:34 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
بسه دیگه ای زندگی دیونه شدم دارم زدی تو منو با دستای خودم افسوس به اون گذشته ای که رفته به باد طناب دور گردنم اون آتیشو میاره به یاد بسه دیگه این همه غم نمی تونم طاقت بیارم زیر فشار مشکلات نمی تونم دووم بیارم یه درد دارم اونم اینه که بی کسم من فراموش کرد اونی که بود همه کس من چشمم ببار از بس که این غم ها رودیدی برای اون قفل هایی که مال غمه تو شاه کلیدی من با خودم تنها شدم بی یارویاور به غیر اون آغوش غم جایی ندارم حالا دیگه این نامه را می شه تموم کرد این زندگی چشم و دلم را پر خون کرد نظرات شما عزیزان:
![]() |